معنی فارسی keb
B1کب، نوعی غذای کبابی که معمولاً در آشپزیهای خاص طبخ میشود.
A term that denotes a style of grilled meat, especially in Asian cooking.
- NOUN
example
معنی(example):
کب به نوعی کباب در برخی از آشپزیهای آسیایی اشاره دارد.
مثال:
Keb refers to a type of barbecue in some Asian cuisines.
معنی(example):
ما از کب در دکه خوراکی در جشنواره لذت بردیم.
مثال:
We enjoyed the keb from the food stall at the festival.
معنی فارسی کلمه keb
:
کب، نوعی غذای کبابی که معمولاً در آشپزیهای خاص طبخ میشود.