معنی فارسی kecking

B1

عملی شبیه قی کردن یا صدای خفگی که به دلیل حالت خاصی از نارضایتی جسمی انجام می‌شود.

The act of making a retching sound, often indicative of nausea or excessive laughter.

verb
معنی(verb):

To retch or heave as if to vomit.

example
معنی(example):

او بعد از نوشیدن شیر فاسد خفه می‌شود.

مثال:

He is kecking after drinking spoiled milk.

معنی(example):

کودک از خندیدن بیش‌ازحد خفه می‌شد.

مثال:

The child was kecking from laughing too hard.

معنی فارسی کلمه kecking

: معنی kecking به فارسی

عملی شبیه قی کردن یا صدای خفگی که به دلیل حالت خاصی از نارضایتی جسمی انجام می‌شود.