معنی فارسی keep at bay

B2

دورنگه‌داشتن چیزی از نزدیک شدن یا تأثیرگذاری.

To prevent something from getting close or having an effect.

example
معنی(example):

من از یک حصار برای دور نگه داشتن سگ‌ها استفاده می‌کنم.

مثال:

I use a fence to keep the dogs at bay.

معنی(example):

او سعی می‌کند ترس‌هایش را دور نگه دارد.

مثال:

He tries to keep his fears at bay.

معنی فارسی کلمه keep at bay

: معنی keep at bay به فارسی

دورنگه‌داشتن چیزی از نزدیک شدن یا تأثیرگذاری.