معنی فارسی keep count

B1

به معنی شمارش و ثبت مقدار یا تعداد چیزها.

To maintain a record of numbers or quantities.

example
معنی(example):

من سعی می‌کنم هزینه‌هایم را حساب کنم.

مثال:

I try to keep count of my expenses.

معنی(example):

آیا می‌توانی تعداد دفعاتی که او می‌آید را حساب کنی؟

مثال:

Can you keep count of how many times he visits?

معنی فارسی کلمه keep count

: معنی keep count به فارسی

به معنی شمارش و ثبت مقدار یا تعداد چیزها.