معنی فارسی keep someone quiet

B1

به معنای جلوگیری از صحبت کردن یا ایجاد سر وصدا توسط یک شخص.

To make someone stop talking or to be silent.

example
معنی(example):

او به او یک اسباب بازی داد تا او ساکت بماند.

مثال:

She gave him a toy to keep him quiet.

معنی(example):

کتابدار از ما خواست که در کتابخانه ساکت باشیم.

مثال:

The librarian asked us to keep quiet in the library.

معنی فارسی کلمه keep someone quiet

: معنی keep someone quiet به فارسی

به معنای جلوگیری از صحبت کردن یا ایجاد سر وصدا توسط یک شخص.