معنی فارسی keep-someone-company
B1همراهی کردن با کسی برای کاهش تنهایی و ایجاد احساس راحتی هنگام انجام کارها.
To spend time with someone so they do not feel lonely.
- IDIOM
example
معنی(example):
من به دوستم زنگ زدم تا در حین مطالعه به او همراهی کنم.
مثال:
I called my friend to keep her company while she was studying.
معنی(example):
او همیشه سعی میکند در طول پایان هفته به مادربزرگش همراهی کند.
مثال:
She always tries to keep her grandmother company during the weekends.
معنی فارسی کلمه keep-someone-company
:
همراهی کردن با کسی برای کاهش تنهایی و ایجاد احساس راحتی هنگام انجام کارها.