معنی فارسی kelly

B1

کلی، نام خانوادگی یا نام کوچک، گاهی برای اشاره به فردی استفاده می‌شود.

A common given name or surname, often associated with friendliness.

example
معنی(example):

مدتی که در اختیار دارد، کلی عاشق خواندن کتاب است.

مثال:

Kelly loves to read books in her spare time.

معنی(example):

او به تیم پیوست زیرا همه از کلی خوششان می‌آمد.

مثال:

She joined the team because everyone liked Kelly.

معنی فارسی کلمه kelly

: معنی kelly به فارسی

کلی، نام خانوادگی یا نام کوچک، گاهی برای اشاره به فردی استفاده می‌شود.