معنی فارسی kennelmaid

B1

شخصی که به نگهداری و مراقبت از حیوانات در کنل‌‍ها می‌پردازد.

A person who works in a kennel tending to animals.

example
معنی(example):

کنل‌مید از توله‌سگ‌ها مراقبت می‌کند.

مثال:

The kennelmaid takes care of the puppies.

معنی(example):

او به عنوان کنل‌مید در یک پناهگاه محلی کار می‌کند.

مثال:

She works as a kennelmaid in a local shelter.

معنی فارسی کلمه kennelmaid

: معنی kennelmaid به فارسی

شخصی که به نگهداری و مراقبت از حیوانات در کنل‌‍ها می‌پردازد.