معنی فارسی kepping

B1

فعل حال استمراری از keep به معنی مراقبت یا نظارت.

The present continuous form of 'keep', indicating ongoing action of monitoring or maintaining.

example
معنی(example):

او در حال مراقبت نزدیک از بچه‌ها که در حال بازی هستند، است.

مثال:

She is kepping a close eye on the children playing.

معنی(example):

پیگیری هزینه‌ها برای بودجه‌بندی مهم است.

مثال:

Kepping track of expenses is important for budgeting.

معنی فارسی کلمه kepping

: معنی kepping به فارسی

فعل حال استمراری از keep به معنی مراقبت یا نظارت.