معنی فارسی keynoting

B2

عمل گرفتن سخنرانی اصلی در یک رویداد.

The act of delivering a keynote address.

example
معنی(example):

سخنرانی اصلی شامل دادن یک سخنرانی مرکزی است که فضای یک رویداد را تعیین می‌کند.

مثال:

Keynoting involves giving a central speech that sets the tone for an event.

معنی(example):

او استعداد سخنرانی اصلی در رویدادهای بزرگ را دارد.

مثال:

She has a talent for keynoting at major events.

معنی فارسی کلمه keynoting

: معنی keynoting به فارسی

عمل گرفتن سخنرانی اصلی در یک رویداد.