معنی فارسی khalifa

B1

خلیفه، اصطلاحی برای رهبری مسلمانان که قدرت و نفوذ قابل توجهی دارد.

The title used for religious and political leaders in the Islamic faith.

example
معنی(example):

خلیفه فرمانی برای حمایت از آموزش صادر کرد.

مثال:

The Khalifa issued a decree to support education.

معنی(example):

در تاریخ، بسیاری از خلیفه‌ها حامیان هنر و علم بودند.

مثال:

In history, many Khalifas were patrons of the arts and sciences.

معنی فارسی کلمه khalifa

: معنی khalifa به فارسی

خلیفه، اصطلاحی برای رهبری مسلمانان که قدرت و نفوذ قابل توجهی دارد.