معنی فارسی khana
B1غذا، بهخصوص ترکیبی از غذاهای سنتی و محلی.
Food, especially of a traditional or homemade type.
- noun
noun
معنی(noun):
Food, a meal
example
معنی(example):
آیا میتوانیم برای شام غذا بخوریم؟
مثال:
Can we eat khana for dinner?
معنی(example):
غذا خوشمزه و رضایتبخش است.
مثال:
Khana is delicious and satisfying.
معنی فارسی کلمه khana
:
غذا، بهخصوص ترکیبی از غذاهای سنتی و محلی.