معنی فارسی khazen
B1خانن، شخصی که مراسم دینی را در کنیسه یا مکانهای مذهبی رهبری میکند.
A person who leads religious services in a synagogue.
- NOUN
example
معنی(example):
خانن نیازهای کنیسه را برآورده کرد.
مثال:
The khazen took care of the synagogue’s needs.
معنی(example):
در بسیاری از جوامع، خانن نقش اساسی ایفا میکند.
مثال:
In many communities, the khazen plays an essential role.
معنی فارسی کلمه khazen
:
خانن، شخصی که مراسم دینی را در کنیسه یا مکانهای مذهبی رهبری میکند.