معنی فارسی kick on
B2ادامه دادن به فعالیت یا پروژه با انگیزه و سرعت.
To continue progressing with an effort.
- VERB
example
معنی(example):
بیایید با پروژه ادامه دهیم.
مثال:
Let's kick on with the project.
معنی(example):
اگر میخواهیم به موقع تمام کنیم، باید سریعتر پیش برویم.
مثال:
We need to kick on if we want to finish on time.
معنی فارسی کلمه kick on
:
ادامه دادن به فعالیت یا پروژه با انگیزه و سرعت.