معنی فارسی kick-turned

B1

کک‌تورن‌شده، فعلی که نشان‌دهنده انجام موفقیت‌آمیز حرکت کک‌تورن است.

Successfully performed the kickturn maneuver.

example
معنی(example):

او به طور زیبا کک‌تورن کرد تا از مانع دوری کند.

مثال:

She kick-turned gracefully to avoid the obstacle.

معنی(example):

او برای دوری از یک دوچرخه‌سوار در مسیر، کک‌تورن کرد.

مثال:

He had kick-turned to dodge a cyclist on the path.

معنی فارسی کلمه kick-turned

: معنی kick-turned به فارسی

کک‌تورن‌شده، فعلی که نشان‌دهنده انجام موفقیت‌آمیز حرکت کک‌تورن است.