معنی فارسی kickoff

B1

آغاز یک رویداد، به ویژه در زمینه‌های ورزشی یا گروهی.

The starting point or initial phase of an event.

noun
معنی(noun):

The opening kick of each half of a game of football.

معنی(noun):

(by extension) the opening sequence of any event

example
معنی(example):

شروع رویداد خیریه برای روز جمعه آینده برنامه‌ریزی شده است.

مثال:

The kickoff for the charity event is scheduled for next Friday.

معنی(example):

ما درباره شروع در جلسه برنامه‌ریزی صحبت کردیم.

مثال:

We discussed the kickoff during the planning meeting.

معنی فارسی کلمه kickoff

: معنی kickoff به فارسی

آغاز یک رویداد، به ویژه در زمینه‌های ورزشی یا گروهی.