معنی فارسی kickshaws
B1کیکشاها، غذاها یا خوراکیهای غیرمعمول و عجیب که بهندرت دیده میشوند.
Unusual delicacies or delicacies that are often considered as odd or extravagant.
- noun
noun
معنی(noun):
A dainty or delicacy.
معنی(noun):
A trinket or gewgaw.
example
معنی(example):
منوی غذا پر از کیکشاها و غذاهای غیرمعمول بود.
مثال:
The menu was filled with kickshaws and unusual dishes.
معنی(example):
او عاشق امتحان کردن کیکشاها در سفر به مکانهای جدید است.
مثال:
He loves trying kickshaws when he travels to new places.
معنی فارسی کلمه kickshaws
:
کیکشاها، غذاها یا خوراکیهای غیرمعمول و عجیب که بهندرت دیده میشوند.