معنی فارسی kidsman

B1

مرد بچه، شخصی که مسئولیت مراقبت و سرگرم کردن کودکان را بر عهده دارد.

A person responsible for supervising and entertaining children.

example
معنی(example):

مرد بچه ها مسئول مراقبت از کودکان در طول رویداد است.

مثال:

The kidsman is responsible for looking after the children during the event.

معنی(example):

او مانند یک مرد بچه واقعی عمل کرد و مطمئن شد که همه در حال سرگرمی هستند.

مثال:

He acted like a true kidsman, making sure everyone was having fun.

معنی فارسی کلمه kidsman

: معنی kidsman به فارسی

مرد بچه، شخصی که مسئولیت مراقبت و سرگرم کردن کودکان را بر عهده دارد.