معنی فارسی kilah

B1

کیلاه وضعیت یا ویژگی خاصی در سنت‌های محلی دارد.

A significant aspect of local traditions or customs.

example
معنی(example):

کیلاه جنبه‌ای مهم از سنت‌های محلی است.

مثال:

The kilah is an important aspect of local traditions.

معنی(example):

ما در طول جشنواره درباره کیلاه یاد گرفتیم.

مثال:

We learned about the kilah during the festival.

معنی فارسی کلمه kilah

: معنی kilah به فارسی

کیلاه وضعیت یا ویژگی خاصی در سنت‌های محلی دارد.