معنی فارسی killadar

B2

کیلادار، یک مقام نظامی که مسئولیت حفظ و دفاع از یک دژ را بر عهده دارد.

An officer responsible for the defense of a fort.

example
معنی(example):

کیلادار یک مقام مسئول در یک دژ است.

مثال:

The killadar is an officer in charge of a fort.

معنی(example):

در زمان‌های قدیم، یک کیلادار از سرزمین دفاع می‌کرد.

مثال:

In ancient times, a killadar defended the territory.

معنی فارسی کلمه killadar

:

کیلادار، یک مقام نظامی که مسئولیت حفظ و دفاع از یک دژ را بر عهده دارد.