معنی فارسی killig
B1کیلینگ، به صدا یا نواهایی اشاره دارد که آزاردهنده هستند.
Describes a sound or noise that is annoying or bothersome.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدا برای تماشاچیان بسیار آزاردهنده بود.
مثال:
The noise was very killig to the audience.
معنی(example):
کیلینگ به صدایی که آزاردهنده است اشاره دارد.
مثال:
Killig describes a sound that is bothersome.
معنی فارسی کلمه killig
:کیلینگ، به صدا یا نواهایی اشاره دارد که آزاردهنده هستند.