معنی فارسی kinbote

B1

شخصیتی خیالی در داستان‌های ادبی که باید تحلیل شود.

A fictional character often examined in literary contexts.

example
معنی(example):

کین‌بوت شخصیت اصلی در رمان نابوکف است.

مثال:

Kinbote is a character in Nabokov's novel.

معنی(example):

خوانندگان نقش کین‌بوت را در روایت تحلیل می‌کنند.

مثال:

Readers analyze kinbote's role in the narrative.

معنی فارسی کلمه kinbote

: معنی kinbote به فارسی

شخصیتی خیالی در داستان‌های ادبی که باید تحلیل شود.