معنی فارسی kinematographic
C1وابسته به کینماتوگرافی و عملیات آن در فیلمسازی.
Relating to the art or practice of kinematography.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تکنیکهای کینماتوگرافیک استفاده شده در فیلم نوآورانه بودند.
مثال:
The kinematographic techniques used in the film were innovative.
معنی(example):
او تحلیلی کینماتوگرافیک از فیلم کلاسیک نوشت.
مثال:
He wrote a kinematographic analysis of the classic movie.
معنی فارسی کلمه kinematographic
:
وابسته به کینماتوگرافی و عملیات آن در فیلمسازی.