معنی فارسی king crab
B2خرچنگ کینگ، نوعی خرچنگ بزرگ که به عنوان یک غذای خوشمزه در بسیاری از جاها شناخته می‌شود.
A large, edible crab species found in the northern Pacific Ocean.
- noun
noun
معنی(noun):
A highly prized crab-like crustacean of various species.
معنی(noun):
A king and a three as a starting hand in Texas hold 'em.
example
معنی(example):
خرچنگ‌های کینگ به خاطر اندازه و طعمشان شناخته می‌شوند.
مثال:
King crabs are known for their size and taste.
معنی(example):
ما خرچنگ کینگ را شب گذشته برای شام داشتیم.
مثال:
We had king crab for dinner last night.
معنی فارسی کلمه king crab
:
خرچنگ کینگ، نوعی خرچنگ بزرگ که به عنوان یک غذای خوشمزه در بسیاری از جاها شناخته می‌شود.
