معنی فارسی kingbird

B1

یک نوع پرنده معروف به رفتار تهاجمی و ناحیه‌های جغرافیایی‌ای که در آن زندگی می‌کند.

A bird species known for its assertiveness and specific habitats.

noun
معنی(noun):

A group of large insectivorous passerine birds of the genus Tyrannus.

example
معنی(example):

پرنده‌ پادشاه به خاطر رفتار تهاجمی‌اش شناخته شده است.

مثال:

The kingbird is known for its aggressive behavior.

معنی(example):

در بهار، پرنده‌ پادشاه از جنوب می‌رسد.

مثال:

In spring, the kingbird arrives from the south.

معنی فارسی کلمه kingbird

: معنی kingbird به فارسی

یک نوع پرنده معروف به رفتار تهاجمی و ناحیه‌های جغرافیایی‌ای که در آن زندگی می‌کند.