معنی فارسی kippy
B1کلمه کپی به حالتی از شادابی و انرژی مردم یا حیوانات اشاره دارد.
Characterized by cheerfulness and energy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سگ توله احساس شاد و بازیگوشی کرد.
مثال:
The puppy was feeling kippy and playful.
معنی(example):
بعد از یک وعده غذایی خوب، او احساس شادابی کرد و آماده بازی بود.
مثال:
After a good meal, he felt kippy and ready to play.
معنی فارسی کلمه kippy
:
کلمه کپی به حالتی از شادابی و انرژی مردم یا حیوانات اشاره دارد.