معنی فارسی kirkward

B1

کیرک‌وارد، اصطلاحی برای اشاره به مکانی در نزدیکی یا در جهت یک کلیسا است.

In the direction of a church.

example
معنی(example):

روستا در جهت کیرک‌وارد از شهر واقع شده بود.

مثال:

The village was located in a kirkward direction from the town.

معنی(example):

او برای رسیدن به کلیسا از مسیری کیرک‌وارد رفت.

مثال:

He walked a kirkward path to reach the church.

معنی فارسی کلمه kirkward

: معنی kirkward به فارسی

کیرک‌وارد، اصطلاحی برای اشاره به مکانی در نزدیکی یا در جهت یک کلیسا است.