معنی فارسی kishen

B1

کیشین، نوعی عنصر فرهنگی یا سنتی که در یک جامعه دارای اهمیت است.

An important cultural or traditional element within a community.

example
معنی(example):

کیشین بخش مهمی از سنت آنها بود.

مثال:

The kishen was an important part of their tradition.

معنی(example):

مردم معمولاً درباره تاریخ کیشین صحبت می‌کنند.

مثال:

People often talk about the history of kishen.

معنی فارسی کلمه kishen

: معنی kishen به فارسی

کیشین، نوعی عنصر فرهنگی یا سنتی که در یک جامعه دارای اهمیت است.