معنی فارسی kited

B1

عمل پرواز دادن چیزی به خصوص بادبادک یا هواپیماهای کاغذی در آسمان.

Past tense of kite, referring to the act of flying a kite or similar object.

example
معنی(example):

او هواپیمای کاغذی‌اش را به آسمان پرتاب کرد.

مثال:

He kited his paper airplane into the sky.

معنی(example):

آنها پرچم‌ها را برای جشن پرچم‌زده بودند.

مثال:

They had kited the flags for the festival.

معنی فارسی کلمه kited

: معنی kited به فارسی

عمل پرواز دادن چیزی به خصوص بادبادک یا هواپیماهای کاغذی در آسمان.