معنی فارسی kittenishly
B1به صورت بچهگربهای، یعنی با لطافت و بازیگوشی.
In a playful, lively manner like a kitten.
- ADVERB
example
معنی(example):
او هنگام بازی با بچهها به طرز بچهگربهای عمل کرد.
مثال:
She acted kittenishly when playing with the children.
معنی(example):
حرکات او به طرز بچهگربهای زیبا و بازیگوش بود.
مثال:
His movements were kittenishly graceful and playful.
معنی فارسی کلمه kittenishly
:
به صورت بچهگربهای، یعنی با لطافت و بازیگوشی.