معنی فارسی kittles
B1کلمهای برای اشاره به اشیاء کوچک و نرم، مشابه اسباب بازیها، که برای بازی یافت میشود.
Small, soft objects or toys typically used for play.
- verb
verb
معنی(verb):
To tickle, to touch lightly.
معنی(verb):
To bring forth young, as a cat; to kitten; to litter.
example
معنی(example):
گربه دوست دارد با کِیتلهایش بازی کند.
مثال:
The cat loves to play with her kittles.
معنی(example):
ما چند کِیتل برای بچهگربهها خریدهایم تا دنبال کنند.
مثال:
We bought some kittles for the kittens to chase.
معنی فارسی کلمه kittles
:
کلمهای برای اشاره به اشیاء کوچک و نرم، مشابه اسباب بازیها، که برای بازی یافت میشود.