معنی فارسی kittycornered
B1به معنای چیدن یا قرار دادن اشیاء به صورت مایل یا در زاویهای خاص.
Arranged at an angle to each other, typically for optimal layout.
- VERB
example
معنی(example):
میزها در اتاق به صورت کیتیکورنر چیده شده بودند تا از فضا بهتر استفاده شود.
مثال:
The tables were kittycornered in the room for better space utilization.
معنی(example):
ما مبل و صندلیها را به صورت کیتیکورنر چیدیم تا تنظیمی دلپذیر داشته باشیم.
مثال:
We kittycornered the sofa and chairs for a cozy arrangement.
معنی فارسی کلمه kittycornered
:
به معنای چیدن یا قرار دادن اشیاء به صورت مایل یا در زاویهای خاص.