معنی فارسی klieg

B2

نوعی نور قوی که در سینما و تئاتر استفاده می‌شود.

A powerful spotlight used in theatrical and film productions.

noun
معنی(noun):

Any of several intense arc lamps used in cinematography

example
معنی(example):

نور کلیگ تمام صحنه را روشن کرد.

مثال:

The klieg light illuminated the entire stage.

معنی(example):

او نور کلیگ را تنظیم کرد تا دید بهتری داشته باشد.

مثال:

He adjusted the klieg light to get better visibility.

معنی فارسی کلمه klieg

: معنی klieg به فارسی

نوعی نور قوی که در سینما و تئاتر استفاده می‌شود.