معنی فارسی km.

B1

مخفف 'کیلومتر' که یک واحد اندازه‌گیری فاصله است.

Abbreviation for kilometers, a unit of distance measurement.

example
معنی(example):

وقتی یک سفر را برنامه‌ریزی می‌کنید، باید فاصله را در کیلومتر بررسی کنید.

مثال:

When planning a trip, you should check the distance in km.

معنی(example):

ماراتن 42 کیلومتر طول دارد.

مثال:

The marathon is 42 km long.

معنی فارسی کلمه km.

: معنی km. به فارسی

مخفف 'کیلومتر' که یک واحد اندازه‌گیری فاصله است.