معنی فارسی km/h

B1

واحدی برای اندازه‌گیری سرعت که به کیلو متر در ساعت اشاره دارد.

Kilometers per hour, a measure of speed.

example
معنی(example):

اتومبیل با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت در حال حرکت بود.

مثال:

The car was going at 100 km/h.

معنی(example):

حدود سرعت معمولاً به کیلومتر در ساعت است.

مثال:

Speed limits are often in km/h.

معنی فارسی کلمه km/h

:

واحدی برای اندازه‌گیری سرعت که به کیلو متر در ساعت اشاره دارد.