معنی فارسی knaveship
B2وضعیت یا حالتی که فردی به عنوان شیطان و فریبکار شناخته میشود.
The quality or state of being a knave; deceitfulness.
- NOUN
example
معنی(example):
شیطنت او در میان روستائیان به خوبی شناخته شده بود.
مثال:
His knaveship was well-known among the villagers.
معنی(example):
شیطنت این شخصیت به پیچیدگی داستان افزود.
مثال:
The knaveship of the character added complexity to the plot.
معنی فارسی کلمه knaveship
:
وضعیت یا حالتی که فردی به عنوان شیطان و فریبکار شناخته میشود.