معنی فارسی knife-point
B1نوک چاقو، قسمت تیز و خطرناک چاقو که برای بریدن استفاده میشود.
The sharp end of a knife used for cutting.
- NOUN
example
معنی(example):
او نوک چاقو را به طرز خطرناکی به سطح نزدیک نگه داشت.
مثال:
He held the knife-point dangerously close to the surface.
معنی(example):
نوک چاقوی بحث در مورد اخلاقیات بود.
مثال:
The knife-point of the debate was about ethics.
معنی فارسی کلمه knife-point
:
نوک چاقو، قسمت تیز و خطرناک چاقو که برای بریدن استفاده میشود.