معنی فارسی knightless

B1

حالت یا وضعیتی که در آن شوالیه‌ای وجود ندارد، به ویژه در زمینه‌های تاریخی یا داستانی.

A state of being without knights, often leading to vulnerability.

example
معنی(example):

سلطنت بدون شوالیه با چالش‌های زیادی روبرو بود.

مثال:

The knightless kingdom faced many challenges.

معنی(example):

زندگی در دوران بدون شوالیه، روستایی‌ها باید از خود دفاع کنند.

مثال:

Living in a knightless era, the villagers had to protect themselves.

معنی فارسی کلمه knightless

: معنی knightless به فارسی

حالت یا وضعیتی که در آن شوالیه‌ای وجود ندارد، به ویژه در زمینه‌های تاریخی یا داستانی.