معنی فارسی knightliness
B1ویژگیهای شرافتمندانه و نیکوکارانه یک شوالیه.
The quality of being knightly; chivalrousness.
- NOUN
example
معنی(example):
نجابت عمل او الگوی خوبی را به جا گذاشت.
مثال:
The knightliness of his actions set a good example.
معنی(example):
نجابت او در اعمال بینوع او نمایان بود.
مثال:
Her knightliness shone through in her selfless deeds.
معنی فارسی کلمه knightliness
:
ویژگیهای شرافتمندانه و نیکوکارانه یک شوالیه.