معنی فارسی knobular
B1دکمهای، توصیف ویژگی یا شکلی با ویژگیهای دکمه مانند.
Characteristic of having a knob-like form or appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی دکمهای مبلمان، جذبهای قدیمی را اضافه میکند.
مثال:
The knobular design of the furniture adds a vintage charm.
معنی(example):
او اشکال دکمهای را برای دکوراسیون خانهاش ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers knobular shapes for her home décor.
معنی فارسی کلمه knobular
:
دکمهای، توصیف ویژگی یا شکلی با ویژگیهای دکمه مانند.