معنی فارسی knock-

A2

زدن، عمل ایجاد صدا با ضربه زدن به یک سطح به منظور جلب توجه یا اعلام حضور.

To hit or strike a surface, typically a door, to announce one's presence or request entry.

example
معنی(example):

شما باید قبل از ورود به اتاق کسی بزنید.

مثال:

You should knock before entering someone's room.

معنی(example):

لطفاً اگر به کمک نیاز دارید به در بزنید.

مثال:

Please knock on the door if you need assistance.

معنی فارسی کلمه knock-

: معنی knock- به فارسی

زدن، عمل ایجاد صدا با ضربه زدن به یک سطح به منظور جلب توجه یا اعلام حضور.