معنی فارسی knockaway

B1

به معنای کنار زدن یا دفع کردن چیزی با استفاده از ضربه یا تماس.

To remove something by striking or pushing it aside.

example
معنی(example):

می‌توانید گرد و غبار را با یک پارچه از سطح کنار بزنید.

مثال:

You can knock away the dust from the surface with a cloth.

معنی(example):

او از دستش برای کنار زدن شاخه‌ها در مسیرش استفاده کرد.

مثال:

He used his hand to knock away the branches in his path.

معنی فارسی کلمه knockaway

: معنی knockaway به فارسی

به معنای کنار زدن یا دفع کردن چیزی با استفاده از ضربه یا تماس.