معنی فارسی knocking-off time
B1زمانی که یک فرد کار خود را تمام میکند و به منزل میرود.
The time when someone finishes work for the day.
- NOUN
example
معنی(example):
تقریباً زمان تعطیل من است؛ نمیتوانم صبر کنم که بروم.
مثال:
It's almost my knocking-off time; I can't wait to leave.
معنی(example):
امروز زمان تعطیلت چنده؟
مثال:
What time is your knocking-off time today?
معنی فارسی کلمه knocking-off time
:
زمانی که یک فرد کار خود را تمام میکند و به منزل میرود.