معنی فارسی knotter
B1شخصی که گره میزند یا در ایجاد گره مهارت دارد.
A person or tool that ties knots, especially skilled in various knot-tying techniques.
- NOUN
example
معنی(example):
گرهزن، طناب را بهخوبی بست تا از سرخوردن آن جلوگیری کند.
مثال:
The knotter tied the rope securely to prevent any slipping.
معنی(example):
بهعنوان یک گرهزن ماهر، او میتوانست انواع مختلف گرهها را ایجاد کند.
مثال:
As a skilled knotter, she could create various types of knots.
معنی فارسی کلمه knotter
:
شخصی که گره میزند یا در ایجاد گره مهارت دارد.