معنی فارسی know one's way around

B2

به این معناست که فرد با یک مکان آشنا است و می‌تواند به راحتی در آنجا حرکت کند.

To be familiar with a place and able to navigate it easily.

verb
معنی(verb):

To be experienced and knowledgeable.

معنی(verb):

To be very familiar with; to have a significant understanding of.

example
معنی(example):

من در شهر خیلی خوب راه بلدم.

مثال:

I know my way around the city very well.

معنی(example):

او در دفتر کار به خوبی راه بلدی.

مثال:

He knows his way around the office.

معنی فارسی کلمه know one's way around

:

به این معناست که فرد با یک مکان آشنا است و می‌تواند به راحتی در آنجا حرکت کند.