معنی فارسی knowall

B1

آدمی که فکر می‌کند در مورد هر چیزی اطلاعات زیادی دارد و معمولاً نظرش را تحمیل می‌کند.

A person who believes they know everything or all the answers.

example
معنی(example):

او فکر می‌کند که همه‌چیز را می‌داند؛ او آدمی همه‌چیزدان است.

مثال:

He thinks he knows everything; he's such a knowall.

معنی(example):

در بحث‌ها، یک آدم همه‌چیزدان اغلب نظرات دیگران را نادیده می‌گیرد.

مثال:

In discussions, a knowall often ignores others' opinions.

معنی فارسی کلمه knowall

: معنی knowall به فارسی

آدمی که فکر می‌کند در مورد هر چیزی اطلاعات زیادی دارد و معمولاً نظرش را تحمیل می‌کند.