معنی فارسی korea
A2کره، کشوری در شرق آسیا که دارای فرهنگ و تاریخ منحصر به فردی است.
A country in East Asia known for its unique culture and history.
- NOUN
example
معنی(example):
کره برای فرهنگ غنی و تاریخش شناخته شده است.
مثال:
Korea is known for its rich culture and history.
معنی(example):
بسیاری از گردشگران به کره سفر میکنند تا زیبایی آن را تجربه کنند.
مثال:
Many tourists visit Korea to experience its beauty.
معنی فارسی کلمه korea
:
کره، کشوری در شرق آسیا که دارای فرهنگ و تاریخ منحصر به فردی است.