معنی فارسی kowtows
B2تعظیم کردن، به معنای احترام و تسلیم شدن به کسی بالاتر.
To kneel and touch the ground as a sign of respect; to show excessive deference.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of kowtowing.
example
معنی(example):
او همیشه در جلسات به رئیسش تعظیم میکند.
مثال:
He always kowtows to his boss in meetings.
معنی(example):
سیاستمدار به نظرات عمومی تعظیم میکند.
مثال:
The politician kowtows to public opinion.
معنی فارسی کلمه kowtows
:
تعظیم کردن، به معنای احترام و تسلیم شدن به کسی بالاتر.