معنی فارسی kransky
B1کرانسکی، نوعی سوسیس دودی که معمولاً با گوشت و ادویه تهیه میشود.
A type of sausage that is smoked and often made with pork.
- NOUN
example
معنی(example):
من امروز برای ناهار یک سوسیس کرانسکی خوردم.
مثال:
I had a kransky sausage for lunch today.
معنی(example):
کرانسکی نوعی سوسیس دودی است که در استرالیا محبوب است.
مثال:
Kransky is a type of smoked sausage popular in Australia.
معنی فارسی کلمه kransky
:
کرانسکی، نوعی سوسیس دودی که معمولاً با گوشت و ادویه تهیه میشود.