معنی فارسی krauts
B1کلمها، سبزیجات خوراکی که معمولا در غذاهای مختلف به عنوان ادویه یا چاشنی استفاده میشوند.
Edible vegetables often used as seasoning or condiment in various dishes.
- noun
noun
معنی(noun):
A German.
معنی(noun):
A dish made by fermenting finely chopped cabbage.
معنی(noun):
A German person.
example
معنی(example):
این غذا حاوی کلم و سایر مواد است.
مثال:
The dish contains krauts and other ingredients.
معنی(example):
کلمها میتوانند طعم بیشتری به انواع دستور پختها اضافه کنند.
مثال:
Krauts can add flavor to various recipes.
معنی فارسی کلمه krauts
:
کلمها، سبزیجات خوراکی که معمولا در غذاهای مختلف به عنوان ادویه یا چاشنی استفاده میشوند.